◾️همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن
◾️سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن….
◾️گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
◾️مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن…
◾️زائرى در وسط صحن غریب الغربا
◾️دید تا گنبد زیبای حرم، گفت حسن…
◾️قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه
◾️خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن
🏴 🏴 🏴 🏴
شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام تسلیت باد 🏴
دفاعمقدس یعنی
مردانی از جنس نور
با قلبی از نوع دریا
با چشمانی بصیر ؛
با قدمهایی همچون فولاد ،
با افکاری ناب با ایثاری بزرگ
با دستانی همچون دست ابراهیم نبی
با شجاعت و شهامتی علوی ؛
که جهادی به یاد ماندنی در نبردی مردانه،
در قلب تاریخ آفریدند که همچون خورشیدی
تابان چراغ راه جویندگان حقیقت شد.
آغاز هفته دفاعمقدس
بر غیورمردان و حماسهسازان
جانبازان ، ایثارگران، خانواده های
معظم شهدا و مردم قهرمان ایران گرامی باد.
🚩 دوّم صفر: سالروز ورود اسرای آل الله به مجلس یزید لعنةاللهعلیه و جسارت آن ملعون به سر مطهّر امام حسین علیهالسلام
{از امام سجاد صلواتاللهعلیه} روایت شده است که فرمودند:
{هنگامی که خواستند ما را در مجلس یزید بن معاویه علیهمااللّعنةوالعذاب وارد کنند، طنابهایی آوردند و ما را مانند گوسفندان به یکدیگر بستند؛ بدین ترتیب که طناب در گردن من و امّکلثوم قرار داشت و به کتفهای عمّهام زینب، سکینه و دیگر دختران بسته شده بود؛
آن ملاعین، ما را با این وضع حرکت دادند و هرگاه (برای مراعات حال کودکان) در راه رفتن کندی میکردیم، ما را میزدند تا اینکه ما را در مقابل #یزید ملعون متوقّف کردند؛ در این حال جلو رفتم و به یزید که بر تخت شاهی نشسته بود، گفتم: “گمان میکنی اگر رسول خدا ما را بر این حال ببیند، چه حالی به ایشان دست میدهد؟!” سپس یزید دستور داد طنابها را از گردن و کتفهای ما باز کردند.»
📚 منتخب طُرَیحی، ج2، ص473
بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج45، ص132
🏴 «آجرک الله یا بقیّة الله»
<< 1 ... 51 52 53 ...54 ...55 56 57 ...58 ...59 60 61 ... 144 >>