مهدی جان خجالت مےکشم اسمم راگذاشته ام: منتظر
امازمانےکه دفتر انتظارم راورق میزنے مےبینے فضاے مجازے رابیشتر از امامم مےشناسم حتےگاهےصبح آفتاب نزده آن راچک مےکنم اما عهدم رانه..!
فرم در حال بارگذاری ...
این بخش تنها می تواند توسط جاوا اسکریپت نمایش داده شود.
فید نظر برای این مطلب